Wednesday, March 12, 2003

بهاران خجسته باد


من ايرانيم آرمانم رهائي
از اين دين مردم فريب ريائي


چهارشنبه سوري - فستيوال آتش - كهن آئين شادي آفرين ايرانيان گرامي باد


اچهار شنبه سوري را هرچه با شكوهتر ؛ پر سر و صداتر و ’پر نشاط تر
در كوچه پسكوچه ها ؛ خيابانها و ميادين اصلي شهرهاي ايران برگزار كنيم .

با اين همه غم در خانهْ دل
اندكي شادي بايد
كه گاه “ نوروز “ است ...
بهار در راهست
و “ نوروز “ بهمراه او مي آيد
شاد و اميدوار و زنده بايد بود ...


تاريخ ر’شد و گسترش اسلام و “ مسلمان سازي “ را نميتوان فهميد ؛ مگر آنكه: ابتدا خصلت “ خشن “ ؛ “ تند “ ؛ “ متجاوز “ و “ مهاجم “ آنرا بشناسيم .

اسلام شناسي
پندار يك ” نقد ”و نقد يك ” پندار ”
علي ميرفطروس

تشيٌع علي يا تملقٌ علي ؟

بر خلاف نظر مدعيان “ اسلام راستين “ و “ تشيٌع سرخ و انقلابي علوي “
تاريخ جوامع بشري با پيدايش اسلام و ظهور حضرت محمد يا علي آغاز نمي شود همچنانكه با مرگ آنان نيز پايان نمي يابد .
تاريخ بشري : حماسهْ پايان ناپذيري است كه گذشته هاي دور آنرا انشاء ميكند و آيندهْ دور نيز آنرا خواهد ساخت.
در چنين چشم اندازي ؛ زندگي و حيات « علي »ها ميتواند فقط “ نقطه “ يا “ خط “ كوچكي برگسترهْ ’پرفراز و نشيب تاريخ بشري باشد .
بنابراين : بنظر ما - چنانكه نشان داده ايم - حضرت علي - بعنوان يك انسان ؛ با همهْ ضعف هايش - نه “ پيگيرترين پشتيبان مولدٌان و زحمتكشان “ ؛
نه “ با شرفترين و صديقترين دموكرات تاريخ “ بوده و نه “ نماينده و سخنگوي تمام بشريت مظلوم “ .
اينگونه نگاه به تاريخ بشري - قبل از هر چيز - نشان دهندهْ “ تنگ نظري تاريخي “ و بيانگر “ كيش شخصيت “ كساني است كه “ تشيعٌ علي “ را با “ تملٌق علي “ عوضي گرفته اند . ما - در اينجا - برآن نيستيم كه اقدامات اقتصادي - اجتماعي و مواضع سياسي - طبقاتي « حضرت علي » را به بررسي بكيريم ؛
( در كتاب اسلامشناسي و نيز در صفحاتي از كتاب حاضر ؛ ما به گوشه هائي از مواضع طبقاتي و عملكردهاي سياسي - اجتماعي آن حضرت اشاره كرده ايم )
با ذكر جند سند از كتب معتبر تاريخي كه مورد قبول و استناد مدعيان تشيٌع سرخ علوي نيز هست اشاره ميكنيم تا اين
“ شريف ترين ؛ پاك ترين و آگاه ترين مدافع محرومان تاريخ و پيشواي سرخ انديشان و سخت ريشگان همهْ روزگاران (×) “ بهتر بشناسيم .
(×) »»» ( جزميٌت فلسفهْ حزبي - ابوذر ورداسبي - ص 278 )
« حضرت علي » نيز - چونان « حضرت محمد ؛ ابوبكر ؛ ’عمر و عثمان - توسل به “ قهر “ و خشونت را بهترين وسيله براي پيشبرد و استقرار اسلام ميدانست ؛
بطوريكه تاكيد ميكرد : “ ما ؛ عقايد ( بينشها )مان را بر شمشيرهاي مان ؛ حمل ميكنيم “ . »»» ( نهج البلاغه - خطبهْ 150 )

براين اساس بود كه « حضرت علي » معتقد بود : “ همانا خدا اين ا’متٌ را بتازيانه و شمشير ادب كرده است و هيچكس نزد امام ؛ مدارا و نرمي نيايد “ . (××)
(××) »»» ( تاريخ يعقوبي - ج 2 - ص 138 )

-----------------------
« بابك دوستدار »
ادامهْ مروري بر گزيده هائي از كتاب « پندار يك ” نقد ”و نقد يك ” پندار ” » را فردا دنبال خواهيم كرد .
بخش هاي قبلي را حتما” بخوانيد. تا فردا ؛ ”مزدك ” « پايدار وپيروز باشيد. » .
---------------------------
ما - اينك - بيش از هر زمان ديگر نيازمند به شهامت و شجاعت اخلاقي هستيم تا حقيقت را ( همهْ حقيقت را ) ابراز كنيم و آنچه را كه تا حالا ( بدلايل مذهبي يا سياسي ) مدفون بوده از دل تاريخ مان استخراج كنيم.

((( خبرچين)))
((( هميشك )))


ملتي كه تاريخ خود را نشناسد ؛ ناچار است آنرا تكرار كند

0 شـمـا چــه می گوئيـد؟:

Post a Comment

<< Home