Tuesday, March 11, 2003

ايراني ! تو پايدار ميماني .
بهاران خجسته باد





من ايرانيم آرمانم رهائي
از اين دين مردم فريب ريائي



چهارشنبه سوري - فستيوال آتش - كهن آئين شادي آفرين ايرانيان گرامي باد


اچهار شنبه سوري را هرچه با شكوهتر ؛ پر سر و صداتر و ’پر نشاط تر
در كوچه پسكوچه ها ؛ خيابانها و ميادين اصلي شهرهاي ايران برگزار كنيم .
با اين همه غم در خانهْ دل
اندكي شادي بايد
كه گاه “ نوروز “ است ...
بهار در راهست
و “ نوروز “ بهمراه او مي آيد
شاد و اميدوار و زنده بايد بود ...


تاريخ ر’شد و گسترش اسلام و “ مسلمان سازي “ را نميتوان فهميد ؛ مگر آنكه: ابتدا خصلت “ خشن “ ؛ “ تند “ ؛ “ متجاوز “ و “ مهاجم “ آنرا بشناسيم .

اسلام شناسي
پندار يك ” نقد ”و نقد يك ” پندار ”
علي ميرفطروس

ثروت ها و املاك « حضرت علي »

در مورد ثروت هاي حضرت علي ؛ ما ضمن تآكيد مجدد به اسناد و استنادات كتاب « الفصل ... »( ج4 - ص 141 )‌ + « تجارب السلف » ( ص 13 )
+ « جواهرالولايه » ( ص 137 ) يادآور ميشويم كه اسناد مربوط به ثروت ها و املاك حضرت علي در متون و منابع ديگر هم آمده است
و حتا نظريه پردازان معروف “ اسلام راستين “ ( از جمله : آيت الله طالقاني و دكتر شريعتي ) آنرا تائيد كرده اند .
در شرايط خارج از كشور و تبعيد ؛ تنها عدم دسترسي به متون و منابع تاريخي است كه ما را از ارائهْ اسناد و مدارك بي شما باز ميدارد.

« حضرت علي » - در وصيت نامهْ خود - از نخلستان ها و كنيزكان و اموال خويش ياد ميكند كه سرپرستي آنها را به امام حس و سپس به امام حسين واگذار ميكند.
»»» ( نگاه كنيد به : نهج البلاغه ) - « طبري » نيز - در تفسير خود - به اين ميئله اشاره كرده است . »»» ( تفسير طبري - ج 2 - ص 412 ) .

« ابن طقطقي’ » ( مورخ شيعي ) ضمن تاكيد براين نكته كه “ هريك از خلفاي راشدين ( ابوبكر ؛ عمر ؛ عثمان و علي )
صاحب ثروتهاي هنگفت و باغ و درخت و اموال بودند “ به املاك حضرت علي اشاره نموده ( تاريخ فخري - ص 97 ) و تاكيد كرده كه :
“ اميرالمؤمنين در آمد سرشاري از املاك خود داشت “ »»» ( تاريخ فخري - ص 100 ) .

نظريه پرداز معروف “ اسلام راستين “ ( آيت الله طالقاني ) نيز از املاك و زمين هائي نام مي برد كه
حضرت علي - بهنگام مرگ - آنها را “ وقف “ كرده است از جمله : اراضي ينبع’ - وادي القراء - اذينه - و - قيصره ( اسلام و مالكيت - ص 168 ) .

روشن است كه اين املاك “ وقفي “ غيراز املاك متعددي است كه پس از شهادت علي - بعنوان ارث - به امام حسن و امام حسين و ديگر فرزندان متعدد حضرت رسيده است .
مورخين تعداد فرزندان علي را از 32 تا 48 تن نوشته اند و قابل ذكر است كه قسمت كوچكي از ميراث علي به يكي از فرزندانش ( بنام ’عمر ) رسيد
و او آنچنان در رفاه و آسايش زندگي كرد تا به سن 85 سالگي رسيد و در “ ينبع’ “ درگذشت . »»» ( تاريخ طبري - ج6 - ص2696 ) .

نظريه پرداز “ تشيع سرخ علوي “ ( مرحوم دكتر شريعتي ) نيز تاكيد ميكند :
“ علي در « ينبع’ » يك مركز كشاورزي ميسازد و به توليد مي پردازد . شايد براي اولين بار است كه كسي در اين منطقه ؛
اساسا“ كشاورزي را بشكل يك سرمايه گزاري دقيق و بشكل يك سرمايه گزاري دقيق و بشكل يك كار متراكم و برجسته ؛ شروع ميكند “ . »»»
»»» ( قرن ما ؛ در جستجوي علي - ص 90 - م . آ - 26 )

بدين ترتيب : ملاحضه ميكنيم كه همهْ تئوري بافي ها و افسانه پردازي هاي آقايان ورداسبي و شريف - و ديگر مدعيان “ تشيع سرخ انقلابي “ -
- دربارهْ “ فقر “ و “ تنگدستي “ حضرت علي تا چه اندازه بي اساس و بدور از حقايق تاريخي ميباشد .
در اشاره به اين “ افسانه سازان اسلامي “ است كه « مولانا » ميگويد :
’قوت ما باشد : دروغ و لاف و لاغ /// شورش معده است ما را زين بلاغ

قابل ذكر است كه “ رياضت “ ؛ “ فقرپرستي “ و “ ز’هدگرائي “ حضرت علي نيز هيچگاه داراي مضموني انقلابي يا مترقي نبوده است
رياضت ؛ ز’هد و پوشيدن لباس هاي خشن و وصله دار نه ناشي از فقر و تنگدستي اقتصادي علي ؛ بلكه - اساسا“ - ناشي از تسليم طلبي روحي و مذهبي
( ترس و ر’عب از خدا ) و حاصل “ نفس كشي صوفيانه “ بوده است . آنگونه ر’هدگرائي ها ؛ “ فقرپرستي “ها و رياضت ها را ما -
- در ابوبكر ؛ عثمان و خصوصا“ در “ ’عمر “ بيشتر سراغ داريم و شگفت نيست كه “ منصور “ ( خليفهْ پروتمند و خونخوار عباسي ) نيز
“ همواره لباس خشن مي پوشيد و گاه پيراهنش را وصله ميكرد “ ! . »»» ( نگاه كنيد به : تاريخ فخري - ابن طقطقي’ - ص 214 + كامل - ابن اثير - ج 9 - ص 285 ) .

همين خليفهْ “ زاهد “ و “ رياضت كش “ پس از مرگ ؛ نزديك به 14 ميليون دينار طلا ( حدود 280 ميليون فرانك ) و 600 ميليون درهم ( حدود 600 مبليون فرانك )
از خود باقي گذاشت و بهنگام مرگ بفرزند و جانشينش ( مهدي عباسي ) گفت :
“ من ترا چندان مال ؛ فراز آورده ام كه اگر 10 سال نيز خراج بتو نرسد ؛ ارزاق سپاه و نفقات و مخارج ثغور را بدان كفايت تواني كرد . »»»
»»» ( تاريخ طبري - ج 11 - ص 5047 + مروج الذهب - ج 2 - ص 312 + به نقل از : رسالهْ منتشر نشدهْ : نهضت سرخ جامگان ) .

-----------------------
« بابك دوستدار »
ادامهْ مروري بر گزيده هائي از كتاب « پندار يك ” نقد ”و نقد يك ” پندار ” » را فردا دنبال خواهيم كرد .
بخش هاي قبلي را حتما” بخوانيد. تا فردا ؛ ”مزدك ” « پايدار وپيروز باشيد. » .
---------------------------
ما - اينك - بيش از هر زمان ديگر نيازمند به شهامت و شجاعت اخلاقي هستيم تا حقيقت را ( همهْ حقيقت را ) ابراز كنيم و آنچه را كه تا حالا ( بدلايل مذهبي يا سياسي ) مدفون بوده از دل تاريخ مان استخراج كنيم.


((( خبرچين)))
((( هميشك )))

0 شـمـا چــه می گوئيـد؟:

Post a Comment

<< Home