Monday, March 21, 2011


چگونگی یافتن آرامشگاه و گور فردوسی توسی


ارباب کیخسرو زرشتی
رامبد پارسی[+]



طبق كتب تاريخی، باغ فردوسی در حاشيه اسلاميه بوده است. فردوسی را در دهكده نزديكی چون رزان دفن نكردند، چون كه به موجب فتوای رهبران مذهبی او يك مسلمان شناخته نمی شد و فكر می كردند در شاهنامه به اسلام توهين كرده است. بنابراين جنازه او را به نزد خانواده-اش بازپس می فرستند و دخترش كالبد او را در باغ متعلق به خود فردوسی به خاك می سپارد.

چگونگی یافتن گور آفریدگار شاهنامه، فردوسی توسی، و بنای آرامشگاه استاد سخن، از زبان «ارباب کیخسرو زرشتی» در زمان رضا شاه بزرگ

در سال 1926 انجمن آثار ملی تشكيل شد. نخستين اقدام انجمن يافتن قبر حكيم ابوالقاسم فردوسی شاعر ايرانی و مايه مباهات ايران بود. اين وظيفه به من محول شد. من به سمت خزانه-دار و دبير و ذكاء الملك فروغی نخست وزير به عنوان رئيس انجمن برگزيده شديم... آقايان هرتسفلد آلمانی و گودار فرانسوی نيز به عنوان اعضای افتخاری غير ايرانی انجمن منصوب گرديدند. در همين سال به خراسان(زادگاه فردوسی) رفتم كه وظايفم را انجام دهم در آنجا با مقامات عاليرتبه محلی حكومت و از جمله توليت آستان قدس ملاقات كردم. همراه اين آقايان و بسياری ديگر از سرشناسان خراسان به باغ قائم مقام در شهر توس رفتيم كه می گويند به فردوسی تعلق داشته است. ما در همان جا كار تحقيق خود را آغاز كرديم. شهر توس در آن زمان چيزی نبود به جز يك منطقه كوچك زراعی با چند باغ و كشاورز.

سفر به توس با اتومبيل بسيار مشكل بود، جاده اسفالته وجود نداشت و برايی رسيدن به خود شهر، با هزار دردسر از ميان زمين-های زراعتی و نهرها و غيره عبور كرديم. نخست مجبور بوديم از پل «كشف رود» عبور كنيم كه می گويند فردوسي آرزو داشت پس از دريافت پاداش بابت سرودن اثر حماسی خود شاهنامه، آن را بازسازی كند. قبل از ورود به باغ قائم مقام به محل خرابه گنبد مرتفع آجری رفتيم كه گفته می شود مسجدی بوده كه در دوران خلافت "هارون الرشيد" و يا پسرش "مامون" ساخته شده و در زلزله-ای ويران گرديده است. قسمتی از بنا و از جمله طاق و گچ-بُرس-های تزيينی آن سالم مانده بود. چون مسجد را به مامون نسبت می دادند، مردمان محل آن را "مامونيه" می خواندند.

سرانجام به مقصد خود رسيديم كه باغ مشجر بسيار بزرگی با درختان زردآلو بود. در ناحيه-ای از باغ در حاشيه دهكده اسلاميه توجه ما به قطعه زمين خشكی به ارتفاع تقريبا پنج در شش متر جلب شد كه آثاری از دو گور در آن ديده می شد. تكه-هايی از آجر خرد شده و بقايايی از ويرانه دو اتاق خشتی بدون طاق به چشم می خورد. پس از بحث و گفتگو درباره موقعيت طبيعی و عينی محل كه اينك در پيش روی ما بود، با نمايندگان دو دهكده «اسلاميه» و «رزان» و همچنين كهنسالان محلی كه همراه ما به باغ آمده بودند،اطمينان يافتيم كه بر اساس نشانه-های موجود همان جا محل قبر فردوسی است.
اولا؛

طبق كتب تاريخی، باغ فردوسی در حاشيه اسلاميه بوده است. فردوسی را در دهكده نزديكی چون رزان دفن نكردند، چون كه به موجب فتوای رهبران مذهبی او يك مسلمان شناخته نمی شد و فكر می كردند در شاهنامه به اسلام توهين كرده است. بنابراين جنازه او را به نزد خانواده-اش بازپس می فرستند و دخترش كالبد او را در باغ متعلق به خود فردوسی به خاك می سپارد.

ثانيا می گويند خرابه-های دو اتاق خشتی بقايای آرامگاهی است كه حدود پنجاه یا شصت سال پيش، زمانی كه آصف الدوله شيرازی حكومت خراسان را در دست داشته، بنا گرديده است. چند كارشناس فرانسوی به توس آمده بودند و بر اساس شواهد تاريخی كه در دسترسشان قرار گرفته بود اطمينان می دهند كه ْآنجا به راستی گور فردوسی است. آصف الدوله پس از تاييد آنها دو اتاق خشتی در نزديكی آن محل بنا می كند كه بعدا ويران می شود و تا قبل از آن كه ما پيدايش كنيم به صورت خرابه-ای متروك بر جای می ماند. ثالثا پيرمردان روستاهای اطراف معتقد بودند كه آنجا قبر فردوسی است و اين حقيقت را سينه به سينه از پدرانشان به ياد دارند. به علاوه گنبد كوچكی كه می بايست بر روی گور باشد، در يك زلزله خراب و آجرهای آن پخش و پلا شده بود و ما تكه-های آن را ملاحظه كرديم.

آن محل را تقريبا به اندازه يك متر خاكبرداری كردند تا آن كه در وسط آن قبری هويدا شد.حالا ديگر كاملا مطمئن شده بوديم.من به تهران بازگشتم و پيدا شدن گور را به انجمن گزارش كردم.همه خوشحال شدند و برنامه-های مربوط به آرامگاه را تصويب كردند.[+]

*****


شاهنامه و برگردان نادرست نام این اثر جاودانی به انگلیسی
در زبان فارسی، واژه «شاه» جدای از نمایندگی سامانه پادشاهی و یا شاهنشاهی، بمعنی ارزشمندترین، گرانبهاترین، بی نظیر ترین، یکتا، نمونه، و ...ادامـــه[+]
با توضیحات ارایه شده، برگردان (ترجمه) کتاب حماسی و جاودان
«شاهنامه فردوسی»
The Masterpiece or The Legendary Book

می باشد؛ و نه
Letter of Kings or Book of Kings
خوانندگان این نوشتار، به زبان-هایی که آشنایی دارند، و یا در سرزمین-هایی که زندگی می کنند، باید توجه کنند، که از همان آدم بی دانش و بی سواد و مغرض انگلیسی گرفته نشده و به المانی و یا فرانسوی و دیگر زبان ها، برگردان شده باشد.

Labels: , ,

0 شـمـا چــه می گوئيـد؟:

Post a Comment

<< Home