Saturday, January 22, 2011


یک نظر و پاسخی بر آن


سیمرغی - هوشنگ معین زاده



بشر زندگی خود را با بی خدایی آغاز کرده است. هزاران سال از دوران حیات بشر با بی خدایی سپری شده و هیچ مشکلی هم از این بابت نداشته است. دوران بسیاری هم با توهم خدایان گذرانده که هیچ یک از مشکلات زندگیش با ساختن خدایان جورواجور سر و سامان نگرفته است. برعکس بزرگترین مصیبت ها را هم از جانب سازندگان و متولیان این خدایان متحمل شده است.

مشکلات اعتقادی بشر را نمی توان با تغییر نام و تعبیر و تفسیر ویژگی-های خدای ادیان و مذاهب حل و فصل کرد. راه چاره-ی عبور از این مخمصه-ی کهنه-ی تاریخی، این است که بکوشیم تا از دست همه-ی خدایان، بویژه از شر عمله اکره-ی آنها نجات پیدا کنیم.
هم اکنون بخش بزرگی از جامعه-ی انسانی، به مرحله-ای از دانش و آگاهی رسیده که خود را بی نیاز از خدا می داند. بخشی که به خوبی نشان داده که در تمام زمینه-های مربوط به عالم هستی و زندگی نوع خود به مراتب از خدا-ی ساخته و پرداخته-ی پیامبران داناتر و تواناتر است و نیازی به هیچ یک از خدایان ندارد.
اما بخش بزرگی از همین جامعه نیز همچنان در عهد و ایام پیامبران به سر می برند و چشم و دل-شان به سوی آسمان دوخته شده تا «دستی از غیب برون آید کاری (برایشان) بکند. این جماعت نه تنها به خدا نیاز دارند، بلکه به دلیل «غایب از نظر» بودن خدا، به نمایندگان او نیز محتاجند. حاجات این بخش از جامعه انسانی نیز به همین گونه برآورده می شود که در درازای سه دهه گذشته در مملکت فلک زده-ی [اسلام-زده] ما برآورده می شود که شاهد آن هستیم. ادامـــه[+]

*****

ايرانيان واژه-ی "خدا" را هم به "الله" پيشکش کرده-اند تا شايد از جزيه پرداختن معاف بشوند. از شوربختی آنها نمی‌دانستند،
پیش‌کش کردن فرهنگ، بیگانه شدن با خویشتن و در بند بردگی گرفتار شدن است. [مـردو آنـاهيــد]- [+]

Labels: ,

0 شـمـا چــه می گوئيـد؟:

Post a Comment

<< Home