Saturday, May 03, 2003

من ايرانيم آرمانم رهائي
از اين دين مردم فريب ريائي


ملتي كه تاريخ خود را نشناسد ؛ ناچار است آنرا تكرار كند.

از آن طرف راه نیست !
« علی میرفطروس » از نخستین روشنفکرانی است که با نگاهی هشیار ، خیلی زود نشانه های آخرین شکست را ( و بر خلاف بسیاری ) قبل از فرا رسیدن قطعی آن دریافت
و به ضروت نقد گذشته رسید و تا به امروز نیز دمی از سیر در تاریخ میهنمان ، پی جوئی علل شکست و نقد صریح و روشن اشتباهات نیاسوده است.
بر بستر بحث های " سنت و مدرنیته " مصاحبه ای با « علی میرفطروس » انجام شده که طی چند شماره در ( تلاش ) منتشر شد
که در این مصاحبه همراه با « علی میرفطروس » و از دیدگاه وی نگاهی خواهیم داشت به تاریخ صد سالهء ایران ، الزامات و اجبارهای تاریخی
و نقش و تآثیر نیروها و اندیشه های اجتماعی در پیدایش این اجبارها و وضعیت کنونی.



- س - یکی ازپدیده های مهم از زمان نهضت مشروطه ، آغاز روند شکل گیری و همچنین راهیابی اندیشه های مختلف اجتماعی در ایران
و تقسیم شدن نیروهای فعال اجتماعی - سیاسی بر اساس تفکر و جهان بینی های گوناگون بوده است . در کنار سیستم فکری ناسیونالیسم غرب گرا ،
ما با ملی گرائی مخالف غرب ، تفکر سوسیالیستی و سپس مارکسیستی - لنینیستی و همچنین با نیروهای اسلامی مدعی قدرت سیاسی مواجه ایم .
تقریبا" تمامی این نیروها هریک مدعی داشتن راه حل ها و پروزه های اجتماعی در پاسخگویی به معضل عقب ماندگی کشور بوده اند.


- میرفطروس -
همانطوریکه گفتیم : مشروطیت اساسا" یک جنبش اصلاح طلبانه بود. شعارها و خواست های اساسی متفکران مشروطیت ، استقرار قانون ،
محدود و مشروط کردن قدرت سلطان ، ایجاد مجلس شورا، اخذ تمدن و تکنولوزی غربی ، ناسیونالیسم و غیره بود.
متفکران و رهبران عصر مشروطیت ، اساسا" در پی سرنگون کردن حکومت و کسب قدرت سیاسی نبودند ، در حالیکه احزاب و ایدئولوزی های بعدی
( چه اسلامی و چه مارکسیستی - لنینیستی ) عموما" در پی انقلاب و کسب قدرت سیاسی بودند ، بهمین جهت این احزاب و ایدئولوزی ها در ذات خویش
حامل یا مروج خشونت و خونریزی و کشتار بودند. نفوذ اندیشه های انقلابیون روسی و خصوصا" پیروزی انقلاب اکتبر در روسیه و تاثیر آن بر روشنفکران ایرانی،
خشونت را به ابزاری لازم در نزد روشنفکران و مبارزان ایرانی بدل ساخت.

*****************
ما - اينك - بيش از هر زمان ديگر نيازمند به شهامت و شجاعت اخلاقي هستيم تا حقيقت را
( همهْ حقيقت را ) ابراز كنيم و آنچه را كه تا حالا ( بدلايل مذهبي يا سياسي ) مدفون بوده از دل تاريخ مان استخراج كنيم.

**************************************************

دين را نه فقط از دولت كه از قدرت بايد جدا كرد.


* اصطلاح «ولايت فقيه» به تعبير (آيت‌الله) خميني و پيروانش ، بيشتر يك بدعت و ترفند سياسي است كه توانسته به پشتوانه راي عوام مسير قدرت را به نفع روحانيون تغيير دهد
پنجشنبه ٤ ارديبهشت ١٣٨٢


يكي از مشكلات جامعه مذهب زده ما اينست كه بعلت دنباله‌روي هاي جاهلانه مذهبي كه بيشتر از روي تقليد و عادت جمعي است ، اغلب بطور بنيادين چيزي از اعتقادات ديني‌مان نمي‌دانيم. به سبب همين غفلت فرهنگي است كه قشر ملا و آخوند هميشه توانسته با تفسير قدرت‌طلبانه‌اي كه از مذهب دارد، بر ذهنيت اغلب مردم تسلط جويد و آنها را هر زمان به سويي كه منافع ايشان را تامين كند بكشاند.

اين مشكل در گذشته بخاطر ساده‌تر بودن بافت جامعه و كندي جريانات فكري هيچگاه بوضعي كه امروزه آن را تشخيص مي دهيم ، محسوس نبوده و اگر هم در برخي از مواقع تاريخي انديشمنداني به نقد دستگاه مذهب قدرت‌طلب پرداخته‌اند، از آنجايي كه هميشه وسيله هاي آموزشي و اطلاع رساني (منبر) در انحصار قشريون مذهبي بوده جامعه ما بطور گسترده و موثر، نتوانسته از آنها آگاهي يابد.

تاريخ مبارزات ديني و نقد مذهبيوني كه از مذهب تفسير قدرت طلبانه دارند، در شرق به گذشته هاي دور مي رسد. شايد بتوان گفت كه آغاز پيدايش آن هميشه با ظهور انبيا همراه بوده است. چرا كه در واقع كار پيامبران ، هميشه از موضوع نقد دستگاه مذهبي قدرت‌طلب زمان‌شان آغاز شده و بعداز آن به جهت رفع تصلب جريانات فكري و اخلاقي زمانه به ماموريت اصلي خود يعني پيامبري و رسالت پرداخته اند. اگرچه تعداد انگشت شماري از پيامبران بسختي توفيق يافته اند كه بر قشريون زمان خود غلبه كنند و توانسته اند بدون مزاحمت آنها مدت زمان كوتاهي به تبليغ و تعليم بپردازند، اما در بيشتر مواقع آنها در اين راه ، جان شان را از دست داده اند و كشته شده اند. مشكل اينحاست كه آنهايي كه به همه پديده ها سطحي مي نگرند بويژه قشري مذهبان هميشه اكثريت جامعه را تشكيل مي دهند. به همين خاطر اين گروه ها هميشه مفتون عوام فريباني هستند كه توانسته اند از قرار دادن دو موضوع متشابه در كنار هم و تحريك عقل مقايسه گر و حس خطاكار انسانها بر كرسي قضاوت و سروري جامعه تكيه بزنند. مطمئنا آن فرزانه بزرگي كه «داستان مار و آن ملاي ده» را براي نخستين بار مطرح ساخت ، قصدي جز اين نداشت كه بخواهد ذهن مردم را به موضوعات شبهه انگيز آشنا سازد تا در پي آن ، فريب ملا يا صوفي دغلكار شبهه ساز شيفته قدرت را نخورند. چه اينان در طرح موضوعات شبهه انگيز و فريبنده يد درازي دارند و با مهمترين وسيله اي كه كه در اختيار دارند، يعني راي عوام ، هميشه قادرند بر باطل ، لباس حق بپوشانند.

برای مطالعهء متن کامل مقالهء تحقیقی که توسط آقای " حسين ميرمبينی " برشتهء تحریر درآمده
و در سایت « پیک خبری » بچاپ رسیده است، مراجعه بفرمائید.



((( هميشك )))

تاريخ ر’شد و گسترش اسلام و “ مسلمان سازي “ را نميتوان فهميد ؛ مگر آنكه: ابتدا خصلت “ خشن “ ؛ “ تند “ ؛ “ متجاوز “ و “ مهاجم “ آنرا بشناسيم .

0 شـمـا چــه می گوئيـد؟:

Post a Comment

<< Home