من ايرانيم آرمانم رهائي
از اين دين مردم فريب ريائي
تاريخ ر’شد و گسترش اسلام و “ مسلمان سازي “ را نميتوان فهميد ؛ مگر آنكه: ابتدا خصلت “ خشن “ ؛ “ تند “ ؛ “ متجاوز “ و “ مهاجم “ آنرا بشناسيم .
نکته ای برگزیده از سایت « خردگرايان، روشنگران؛ شک گرايان، ندانم گرايان و خداناباوران » { کافر } نوشتهء " ننه نقلی "
قول هو الله احد
مسلماناني كه در روز 5 بار به طرف قبله مي ايستند ‘آيا هرگز با خود انديشيده اند كه در نماز با خدا چه مي گويند؟
نگاهي به سوره توحيد كه هر روز در نماز تكرار مي شود مي اندازيم. اين سوره كه با قل شروع مي شود مي گويد: قل هو الله احد الله و الصمد لم يلد و لم يولد و لم يكن له كفوا احد
معني اين آيه اين است: بگو خدا يكتاست‘ بي نياز است ‘نه زاده مي شود و نه مي زايد. و هيچ كس مثل و مانند او نيست.
بسيار قابل توجه است كه مسلمانان رو به خدا مي ايستند و به خود خدا مي گويند بگو خدا يكي است. اگر نماز حرف زدن با خداست چطور تو به خدا حرف مي زني و مي گويي بگو خدا يكي است.آيا خدا بايد به كس ديگري بگويد كه خدا يكي است؟ مگر خدا خودش نمي داند كه يكي است. خواندن اين آيه در نماز به اين مفهوم است كه انسان در نماز خود به خدا اوصاف خويش را آموزش مي دهد. اگر مسلمانان در نماز به خدا نگويند بگو خدا يكي است و بي نياز است و .... حتما خدا ‘ خدايي خودش را فراموش مي كند نماز مسلمانان همانند روانشناس هيپنوتيزم كننده است كه با تكرار كلمات سعي بر تلقين يك سري از مفاهيم به سوژه خود دارد.شايد اگر مسلمانان در نماز به خدا مي گفتند تو يكي هستي ‘ تو بي نيازي‘ تو زاده نمي شوي و ... عقلاني تر بود تا به او بگويند بگو خدا يكي است و بي نياز است و .....
اما حتي اگر اين آيه در نماز به صورت صحبت با خدا ادا مي شد باز هم منطقي نبود كه انساني رو به خدا كند و به او بگويد تو يكي هستي ‘ تو بي نيازي ‘ تو زاده نمي شوي ... مگر خدا فكر مي كند كه شريك دارد كه در نماز به او ياد آوري مي كنيم كه شريكي ندارد و بي همتاست
مسلمانان در نمازشان ناخواسته به خدا مي گويند اگر ما نباشيم كه به تو ياد آوري كنيم كه چنيني و چناني نابود مي شوي و وجودت بستگي به ما دارد. « ننه نقلی »
*****************************
آزادی در گذرگاهِ باد و طوفان
وحشت از «الّله»، بزرگترين حربه ايست که می توان با آن، انسانها را برده و عبيد و ذليل و بر آنها حکومت کرد هيچ حکومت مستبدی نمی
تواند آزادی را در بند و آن را نابود کند. آزادي، عطر وجود انسانست که در هوای زندگی مشترک اجتماعی پخش و گسترده است
آریابرزن زاگرسی
ما مرغ آتشيم و گر نيست باورت/ بر شاخسار شعله ببين، آشيان ما
(طالب آملي)
دوشنبه ٨ اردیبهشت ١٣٨١ ٢٨ آوریل ٢٠٠٣
دردناکترين لحظات انسان، زمانی آغاز می شود که ما از افکار و عقايد و مذاهب و ايدئولوژيها و باورداشتها می گسليم. چنين مرحله ای از تلخ ترين و سردترين و عذاب دهنده ترين تجربيات انسان است. ما در گسستن از لايه های اعتقادی خود، کم کم تنها می شويم و تنهايي، درديست که نمی توان آن را تقسيم کرد؛ زيرا هر دردي، زخميست که روح انسان را می آزارد. چنين دردی را بايستی به تنهايی چشيد و گواريد. در تنهائيست که انسان کشف می کند با ديگران، متفاوت است. من، بسان ديگران نمی انديشم و احساس نمی کنم و زندگی نيز نمی توانم بکنم. من در کشف «ديگر بودن» خود به جست و جوی آنچه می توانم باشم انگيخته خواهم شد. من در تلاش برای «ديگر شدن» است که آزادی فردی خود را می آفرينم. دردهای انسان، هر چقدر عميق تر و دلخراشتر و تکاندهنده تر باشند، کمتر کسانی حاضرند که با ما همدردی کنند. به همين دليل است که آزاد انديشترين و مستقل ترين انسانها، دردمندترين انسانها نيز هستند.
اين نوشته در تارنمای اينترنتی «فرهنگشهر» بايگانی می باشد.
ادامهء این مقالهء خواندنی را فردا دنبال خواهیم کرد.
***************************
((( خبرچين)))
((( هميشك )))
ما - اينك - بيش از هر زمان ديگر نيازمند به شهامت و شجاعت اخلاقي هستيم تا حقيقت را ( همهْ حقيقت را ) ابراز كنيم و آنچه را كه تا حالا ( بدلايل مذهبي يا سياسي ) مدفون بوده از دل تاريخ مان استخراج كنيم.
0 شـمـا چــه می گوئيـد؟:
Post a Comment
<< Home