Monday, May 08, 2006

خـداسازان و خـداباوران


REFRESH ONCE PLEASE

~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~



«خدائی که ربوده شده»

نگاهی نقد گونه
از : هوشنگ معین زاده

به نوشته : دکتر اسماعیل نوری علاء :
«خدائی که ربوده شده»

مقدمه
شاعر و نویسنده گرانقدر ما، دکتر اسماعیل نوری علا، طی مقاله بسیار ادیبانه و شورانگیز با نام «خدائی که ربوده شده» مطالبی را مطرح کرده اند که نگاهی نقدگونه بدان بی فایده نیست.
به عنوان یکی از جستجوگران شناخت مفهوم خدا که با علاقه و دقت آرای صاحب نظران را در باره خدا مطالعه می کنم تا به آگاهی خود بیافزایم و بتوانم در باره این صنم به درستی بیاندیشم و بنویسم. و، به دلیل همین جستجوهای سر سختانه است که مرغ خیال و اندیشه ام را تا بلندای آسمان، جایی که به ما گفته اند: خدا ساکن آنجاست، پر داده و به جولان انداخته ام. روشن است که خبر«ربوده شدن خدا»،کنجکاوی مرا برانگیزد و آنرا با دقت بخوانم و نظرم را در بار اش منعکس نمایم.
در باره اینکه چرا بسیاری بر خلاف نظر جناب نوری علا، بر این باور کشیده شده اند که از اول چنین بابایی(خدایی) وجود نداشته است. جای تعجب نیست، زیرا اگر چنین بابایی وجود داشت، حتی اگر او را ربوده و پنهان کرده بودند، به یقین او را می یافتند و اینقدر خدا خدای بی جواب سر نمی دادند.
نا سلامتی، خدا که از کیکاوس کمتر نیست. وقتی این پادشاه نامدار را دیوان ربودند و به زنجیر کشیدند و پنهان کردند، دیدیم که چطور رستم دستان ما، هفت خوان کذایی را طی کرد و ددران و دیوان را کشت و او را سالم به زادگاه و تختگاه فرمانروایی اش بازگرداند. آیا خدا در حد کیکاوس هم نیست؟ آیا در تمام این ایام که او را از ما ربوده و پنهان کرده اند، در میان خیل خداباوران رستم دستانی نبود که به دنبالش برود، او را بیابد و از دست دیوان نجاتش دهد و صحیح و سالم به دوستاران و پرستندگان و محتاجانش بسپارد؟
من ایرانی که مادرم هر شب در لابلای لالایی هایش بارها و بارها نام خدا را بگوشم زمزمه می کرده، وقتی هم پایم به مدرسه باز شد، معلم کلاس، درس خداشناسی برایم تدریس می نمود، در مسجد محل نیز آخوندها با موعظه های آنچنانی شان، خدا را به من تلقین می کردند و در جامعه ای که در آن می زیستم، سایه عذاب های رعب انگیز، و ظاهراً«مهربان صفت!» خدا را از در و دیوار و سقفش بر سرم فرو می ریختند، تا خداباورم گردانند....راستی! آیا برای اینکه پی به واقعیت یا ماهیت این خدا ببریم نیازی به هیچ استدلالی نداریم؟ چرا بایستی خدا را بدون استدلال بپذیریم؟ اگر قرار باشد خدا را بدون استدلال بپذیریم، بایستی شیطان و جن و پری و بهشت و دوزخ و غیره را هم بدون هیچ پرسشی پذیرا باشیم. امام زمان را نیز بپذیریم که هزار و دویست سال در سردابه سامرا سکونت داشت، امروز به همت حکومت اسلامی شیعه نقل مکان کرده و به چاه جمکران تشریف آورده اند. و، به تمام حرف و حدیث هایی که در باره مفاهیم دینی و مذهبی که شب و روز بیح گوشمان تکرار می کنند باور کنیم، و به همه آنها هم مانند خدا، بدون استدلال ایمان بیاوریم.
ادامــهً متن کامل نقــدگــونــه[+]

خدائی که ربوده شده، جمعه گردي هاي اسماعيل نوري علا[+]

~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~


بی‌خــدا و کـافـرم؛ از اهـل ايـمان نـيـسـتـم
زادهً ايـران‌زمـينـم؛ نــه! مـسـلـمـان نيـسـتـم

~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~

0 شـمـا چــه می گوئيـد؟:

Post a Comment

<< Home