Sunday, March 20, 2005

سيمين بهبهانی در آستانه سال نو

تاريخ رشـد و گـسترش اســلام را نمی توان فـهـمـيـد مگـر اينکـه ابتـداء
خصلـت خـشـن، تــنـد، مــهــاجــم و مــتــجــاوز آنـرا بشنـاسيـم.

مـيـرفـطـروس
~!~***~!~***~!~***~!~***~!~***~!~
وقتی زمانه جوان است
وقتی زمانه جوان است حس می کنم که جوانم
آبم که روشن و لغزان در رودخانه روانم

حس می کنم که سراپا شور و تلاش و نشاطم
موجم که در دل دريا جانی پر از هيجانم

فواره ام که به صورت، همتای بيد بلورم
رقصان و شاد و غزلخوان پيوسته در فورانم

دارم هوای دويدن همپای باد سبکپوی
بر آن سرم که برآيم از آزمون توانم

صد بوسه دارم و يک لب، کو آنکه غنچه بچيند؟
مات از بلوغ بهاری در برگريزان خزانم

سياره ای که زمين است خواهم که سعد بچرخد
وز نحس دور بماند اين جرم و آن دگرانم

چشمم به راه که پيکی با صلحنامه درآيد
جنگ يهود و مسلمان آتش فکنده به جانم

من جز يگانه نديدم پروردگار جهان را
هم جز يگانه نباشد در ديده خلق جهانم

ای هرکه نام و به هرجا، پيشانی از تو لب از من
بگذار از دل تنگت شيطان و کينه برانم

سيمين بهبهانی
~!~***~!~***~!~***~!~***~!~***~!~

~!~***~!~***~!~***~!~***~!~***~!~

تـحـــريـم انتـخــابـات [+]
بـهـتــرين انتـخــاب

~!~***~!~***~!~***~!~***~!~***~!~

1 شـمـا چــه می گوئيـد؟:

At Tuesday, 22 March, 2005, Blogger حميـرا نـوشتـه...

سلام دوست عزیز
نوروزتان مبارک. شعر دلنشینی بود.
شاد باشید

 

Post a Comment

<< Home