Thursday, July 21, 2005

رجائی شهر کرج. زندانی براى پنهان کردن زندانيان سياسى


هم ميهن! جان زندانيان سياسی در خطر جــدی است، آنها را فراموش نکنيم

۱. ارژنگ داوودى: مهندس، معلم و شاعر، حدودا ً ۴۹ ساله. در سال ۲۰۰۳ دستگير شد و در سال ۲۰۰۵ به ۱۵ سال حبس، تبعيد به منطقه بد آب و هوا، ۵ سال محروميت از حقوق مدنى و ۷۰ ضربه شلاق محکوم شد. اتهامش اين بود که به يک خبرنگار کانادايى کمک کرده تا فيلم مستندى درباره زهرا کاظمى بسازد، عکاس کانادايى که در حين بازجويى در زندان اوين بر اثر ضربات وارده کشته شد. داوودى از زمان حبس ناگزير بوده است بدرفتارى هاى مختلف و بازجويى هاى شبانه را تحمل کند.

او را در زمان دستگيرى به شدت کتک زدند و حدوداً صد روز در سلول انفرادى نگه داشتند. انتقاد از حکومت و اتهام به مسوولان در خصوص نقض حقوق بشر از جمله دلائل ارائه شده براى محکوميت او هستند. در ابتدا به او اتهام زدند که جاسوس است و عضو "سازمان مخفى" نامعلومى است. داوودى از صدمات چشم و گوش ناشى از بدرفتارى با وى رنج مى برد. او را با زنجير به دادگاه مى بردند. دادگاه وى بدون حضور هيات منصفه و پشت درهاى بسته تشکيل مى شد و هرگز به او اجازه نداده اند پرونده خود را ببيند. ارژنگ داوودى به همراه شش نفر از ديگر زندانيان سياسى رجايى شهر اواخر ژانويه ۲۰۰۵ در اعتراض به حبس خود در بخش "جنايتکاران خطرناک" زندان دست به اعتصاب غذا زد. در واقع خبرنگاران افشا کرده اند که اين زندانيان سياسى با حمله و تهديد قاتلان و جنايتکاران خطرناک ديگر روبه رو بوده اند. اين اتفاق حداقل چهار بار رخ داده است. داوودى چندى پيش تجربيات ناگوار خود را از زندان نوشت، اما اخيراً يادداشتهاى او نيز در زندان ضبط شدند. اين يادداشتها جرقه کوچک ديگرى بودند که از چشم دنياى بيرون دور ماندند و اتهام ديگرى را بر اتهامات ارژنگ افزودند.

۲. بينا داراب زند: فعال سياسي، حدودا ً ۴۶ ساله. او در اوت ۲۰۰۴ زمانى که جلوى ساختمان سازمان ملل در تهران براى آزادى زندانيان سياسى تظاهرات مى کرد دستگير شد. وى مجبور بود مدت ۲ ماه سلول انفرادى را تحمل کند. شعبه ۲۶دادگاه انقلاب پرونده داراب زند را بررسى کرد. او به ۳.۵ سال حبس، ۵ سال محروميت از حقوق مدنى و ۵۰ ضربه شلاق محکوم شد. اتهامات وى عبارتند از: مشارکت در تظاهرات غيرقانوني، انجام مصاحبه با راديوهاى بيگانه و همکارى با مخالفان حکومت. او همچنين در ژانويه /فوريه ۲۰۰۵ در اعتراض به حبس زندانيان سياسى در بخش " جنايتکاران خطرناک " رجايى شهر دست به اعتصاب غذا زد.

3. مهرداد لهراسبى : کتابفروش دوره گرد جلوى دانشگاه تهران که در سيزدهم ژوئيه ۱۹۹۹ به خاطر شرکت در تظاهرات دانشجويى همان ماه دستگير شد. دادگاه انقلاب تهران ابتدا او را به مرگ محکوم کرد، سپس محکوميت وى به ۱۵ سال حبس و بعد از آن به ۱۰ سال حبس کاهش يافت. گفته مى شود که با لهراسبى به شدت بدرفتارى شده است. بعد از اينکه سالهاى زيادى را در اوين سپرى کرد هم اکنون در زندان رجايى شهر به سر مى برد و ظاهرا ً به لحاظ جسمى و روحى در وضعيت بدى قرار دارد. او سريعا ً به کمک نياز دارد.

امير ساران: فعال سياسي، عضو "جبهه اتحاد ملى"، از سال ۲۰۰۳ [با وقفه] زندانى شده است. او به شدت کتک خورد. اخيرا ًدر ژوئن ۲۰۰۵، در اعتراض به نحوه برگزارى انتخابات رياست جمهوري، به اعتصاب غذاى ديگر زندانيان سياسى پيوست. او به ۸ سال حبس محکوم شده است. « افشاگری دبير دوم سابق سفارت هلند در تهران - خانم بانين»

گـزارش تصويری از زندان های "اوين" و "گـوهـر دشت - رجائی شهر کرج [+]

اتهام تبليغ عليه نظام و اهانت به رهبري
نام تعدادی از زندانیان سياسي امنيتي زندان مـخوف رجائي شهر کرج(گوهر دشت) و زندان اوين :
بینا ء داراب زند، مهندس ارژنگ داوودی؛ آمیر ساران، خالد حردانی، جعفر اقدامی، ولی اله فیض مهدوی، علیرضا کرمی خیر آبادی، مهرداد لهراسبی، شهرام فرهنگ پور، منصوری، افشین بایمانی، حجت زمانی(محکوم به اعدام)، منوچهر و اکبر محمدی، فريد مدرسی، پيمان پيران، رضا محمدي، مجتبي سميعي‌‏نژاد، يوسف عزيز بني‌طرف، کيانوش سنجری، علی رضا شریعت پناه
خلیل شالچی، دکتر سعید کمالیها، سعید ماسوری، اکبر گنجی، منوچهر محمدی، ناصر زرافشان، عباس دلدار، مریم آرایی، حشمت الله طبرزدي، محمدعلي عبادي و هزاران آزاد انديش مبارز گمنام در زندان های مـخـوف رژيم در سراسر ايران اسلامزده هنوز در بندند.
~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~

تاريخ رشـد و گـسترش اســلام را نمی توان فـهـمـيـد مگـر اينکـه ابتـداء
خصلـت خـشـن، تــنـد، مــهــاجــم و مــتــجــاوز آنـرا بشنـاسيـم.
مـيـرفـطـروس

کـنتـرل و سـلـطهً گستـردهً پـلـيس سيـاسی و نـفی قـلـمـرو شخصی و خصوصی افـراد

برای رژيمی که مـدعی ساختن جهـانی تازه بـر اساس ايـدئـولـوژی و الگـوئی از پيـش معـيـّن است و برای رژيمی که بـقـول هـيـتـلـر و استـالـيـن می خواهـد "انسان هائی طـراز نـوين" بسازد که جز به مسلک و ايدئولوژی رسمی به چيزی نيانديشند، طبيعی است که هـيچگونه اصول اخلاق شخصی يا ارزش هائی که از حوزهً کنترل رهبری جامعه خارج باشد، قابل تحمّـل نيست. بنابراين، هم رژيم تـوتـالـيـتـر و هم رژيم اسلامی می کوشد تا اصول و اخلاق خاص خود را جانشين اصولی سازد که در دستـگاه هـای اخـلاقـی و ارزشـی پـيـشـيـن وجــود داشـتــه است.
دستـگاه اخـلاقـی رژيـم هـای تـوتـالـيـتــر و رژيـم اسـلامی را می تـوان در يک جمله خلاصه کرد: "آنـچـه که به هـدف اصلی رژيم خـدمت می کـنــــد، اخلاقی و آنچه در راه آن مـانع ايـجـاد می کند، غـيـر اخـلاقـی است". بنـابـرايـن از نـظــر ايــن دو نـظـام هـــيــچ چـيـــز خـصـوصی– از جـمـلـــه اخـلاق خصـوصی– وجـــود نــــــدارد.
"نجات جامعهً گـمـراه و فـاسـد کنونی" در دستور روز رهبران توتالـيـتـر و اسلامی قرار دارد. آنان چنين وانمود می کنند که رسالت دارند تا جامعه را بهر قيمت و به هر شيوهً ممکن از وضع موجود نجات دهند. از اين رو، هم حکومت اسلامی و هم حکومت های توتالـيتـر بخود حق می دهند که در کليهً شئون زندگی مردم، دخالت کرده و حتیّ قلمرو زندگی خصوصی افراد را مورد تعـّدی، تجاوز و تـفـتـيـش قـرار دهـنـد. آيت الله خمينی به پيروانش تاًکيد می کند: «امروز بايد هـمهً ملت، سازمان اطـلاعـات (جـاســوسـی) بـاشـــد".[90]
حکـومت های توتالـيـتـر از آنجائيکه آرمان خويش را "رهـائی بشـر" (بطور عـام) قرار داده اند لذا در هـدف هـای تبلـيـغـاتی خـود از هـدف هـای مـحـلـی و مـنـطـقـه ای (ناسيونال) گذشته و به نوعی "انترناسيوناليسم" معتقدند، چرا که بقول آيت الله سيد محمد باقر صدر: «اُمّت اســلامی در خارج از خـود نـيـز نسبت بــه هـمــهً جهـان مـسـئــولـيـت دارد».[91]
صـدور انـقـلاب اسـلامی بـوسيـلـه آيت الله خمـينـی و کـشـورگـشـائی هــای هـيـتـلــر مـصـداق هـای عــيــنــی ايــن مــدعــا است
برگــزيــده از کتـاب
مـلاحـضـاتــی در تـاريـخ ا يــــــــرا ن (عـلـل تاريـخـی عـقـب مـانـدگـی هـای جـامـعـهً ايــران) - پژوهشی از "دکتر علی ميرفطروس" [+]
~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~

اوج درماندگیِ يک بينش فاشيستی - مذهبی!؟
فهرست کوتاهی از شکنجه های سيستماتيک در زندان های ايران اسلامزده

بازجويي (بخوان "شکنجـــه")از نيمه شب آغاز و تا اذان صبح ادامه دارد
1ـ آغاز به ضرب و شتم، بعد از پياده كردن از اتومبيلي كه با دستبند و چشم‌بند مرا سوار آن كرده بودند،بلا فاصله پس از رسيدن به محوطه زندان اختصاصي در داخل زندان اوين، توسط چهار يا احتمالاً پنج نفر.
2ـ وادار كردن به چهار دست و پا رفتن از سلول تا اتاق بازجويي بسان حيوانات با دست‌بند و چشم‌بند، توسط سر بازجوي تيم اول بازجويي.
3ـ شروع رسمي شكنجه و ضرب و شتم توسط بازجو و سر بازجوي تيم اول، و ادامه آن به مدت دو هفته و حتي پيش از تفهيم اتهام، شامل مواردي چون:
ـ كوبيدن سر به ديوار با دستان و چشمان بسته؛
ـ كوبيدن مشت بر روي ناحيه قلب با سرعت و به طور ممتد و متوالي كه چهارـ پنج دقيقه طول مي‌كشيد؛
ـ وارد كردن ضربات متعدد به سر، با مشت، كتاب‌هاي قطور يا آرنج؛
ـ چرخاندن با دست و چشم بسته به دور محوري ثابت تا از حال رفتن و زمين خوردن و اقدام براي جا آوردن حال و ادامه شكنجه؛
ـ بي‌خوابي دادن و سر پا نگه داشتن در سه شبانه‌روز اول بازجويي؛
ـ گذاشتن در معرض سرما و هواي آزاد با يك لباس نازك؛
ـ ندادن پتوي كافي در سه هفته اول، با وجود سرماي گزنده و نبود وسايل گرم كننده؛
ـ عدم اجازه استفاده از سرويس بهداشتي (با وجود بيماري كليه و تكرّر و اعلام آن به آقايان)؛
ـ ممانعت از هواخوري مطابق مقررات و رويه‌هاي مرسوم (3 نوبت هواخوري جمعاً با حدود 40 دقيقه در حدود سه هفته اول)؛
ـ فرستادن به سلول پس از بازجويي شبانه با دست‌بند براي خواب (دست‌كم دو بار آن را به ياد دارم)؛
ـ عدم اجازه براي استحمام تا حد بو گرفتن بدن (يك بار حمام در 10 روز اول) و در اختيار نگذاشتن لباس و حولة مناسب؛
ـ ندادن آب خوردن در حدود يك هفته اول
تخلفات قانونی قاضی مرتضوی در رسیدگی به پرونده دکتر حسین قاضییان [+]
....................

افشاگری دبير دوم سابق سفارت هلند در تهران، زندانيان سياسی رجائی شهر، دور از انظار جهانی

...
...
بياييد با روشن کردن هويت و سرنوشت چند تن از آنها، به گنجى کمک کنيم.از جمله زندانيان سياسی رجائی شهر کرج. زندانی که براى پنهان کردن زندانيان سياسى به کار گرفته مي‌شود. رفتن به کرج تنبيه سختى محسوب مي‌شود. وقتى کسى پايش به آنجا برسد، از انسان بودن ساقط مى شود و حتى با وجود فعالان حقوق بشر و مطبوعات هم از انظار عمومى پنهان مى ماند. زندانيان سياسى رجايى شهر مجبورند با جنايتکاران خطرناکى چون قاتلان، تجاوز کنندگان به عنف و معتادين هم سلول باشند که در حمله وهجوم به هم سلولي‌هاى خود ترديد نمي‌کنند. آنها هيچ چيزى ندارند که از دست بدهند: بيشتر آنها به نوعى محکوم به مرگ هستند. "مرگهاى مرموز"، اتفاقى عادى در زندان رجايى شهر به شمار مى رود.
:[+]متن کامل به نقل از "روشنگری"
....................
Iaqi soldiers confiscate weapons and explosives suspected to have been smuggled in from Iran, during a warehouse raid, Wednesday, July 20, 2005, in Basra, 550 kms (340 miles) south of Baghdad, Iraq. (AP Photo/Nabil al-Jurani) [+]

0 شـمـا چــه می گوئيـد؟:

Post a Comment

<< Home