Wednesday, February 29, 2012


بـه بهـانـه جـایـزه اُسکـار...!


پـویـان انصـاری



حکومت اسلامی، برای بقـای ننگین خود از حق نگذریم به جـز از چماق و سرکوب، تجاوز، سنگسار، شکنجه، اعدام و غیره از کارگردانان خبره و حرفه-ای برای گمراه کردن مردم ستمدیده در حساس-ترین شرایط که می توانست آنها را سرنگون کنـد، استفاده کرده است.

قبـل از هر چیز باید عـرض کنم بنده شدیـدأ با دادن جایـزه اُسکار به آقای اصغر فرهادی برای ساختن ِ و یا همان کارگردانی کردن فیلم "جدایی سمین از نادر" مخالفت خود را با قاطعیت اعلام می کنم!
تعجب نکنید و هم چنین فکر های بـد، بـد به سرتان راه ندهید که مثلأ بنده حسودیم شده است که این جایـزه اسکار به من تعلق نگرفته است چرا که بنده فیلمی درست نکرده ام ولی همچنین، اعتـراض دارم و برای اعتراض خود، دلیل دارم !
فکرهم نکنید "خدا" نکرده شغل بنـده، مُنتقـد سینمایی بوده است! به دین، پیغمبر و مارکس قسم، اصلأ نمی دانم چرا نادر می خواست از سیمین جدا بشه!؟
ولی باور کنید من هم مانند خیلی از شما عـزیـزان، در این 33 سال حکومت جهنمی جمهوری اسلامی با چنان کارگردانان و هنرپیشه هایی ماهر و زبردست روبرو شده ام که چشم نخـورم بفهمید، نفهمید، یکجورایی مُنتقـد شده ام!؟
در ضمن کاری هم به این ندارم که این جایزه به خاطر نبـوغ ایشان در ساختن چیزی که مانند آب خوردن در ایران، هر روزه اتفاق می افتد و کشف این موضوع توسط آقای فرهادی واقعأ مانند همان شق القمَـر است که صـد البته باید به ایشان در ایـن رابطه، و نشان دادن این مشکلات عـدیـده را در سرزمیـن مان، بقول معروف فقط حاج حافظ شیرازی نمی داند چرا که ایشان در قیدِ حیات نیستند، تبریک گفت!
وارد این مسئله بُغرنج هم نمی شوم که این جایزه، نان و آب که پیشکش،آزادی خالی هم برای مردمان همان سرزمینی که ایشان به آن سلامی کرده اند بدنبال نخواهدداشت هرچندقرارهم نیست که داشته باشد.
اساسأ قرار نیست که ورزش مانند فوتبال یا سینما، کاری به کُشتار یا سنگسار کردن یا تجاوز به پسران و دختران مردم کشورش داشته باشد!؟
مُهم این است که آقای فرهادی در فیلـم نشان داده-اند که چطور نادر خان از سمین خانم در آن جامعه که گویا اصلأ بنی بشری نمی داند مشکلات زناشویی چیست، جدا می شود!
بازهم کاری به این ندارم که مثلأ وقتی شیرین عبادی جـایـزه صلـح نـوبـل را گرفت (فکر نکنم کسی الان یادش باشد!) چه اتفاق عجیب و غریبی در ایران افتاد!؟
البته قرار هم نبود که اتفاقی رُخ دهد، شاید هم خود ایشان هنوز هم نفهمیدند که چـرا جایزه صلح نوبل را به او داده-اند!
با اینکه با تمام تار و پودم که سیاسی هستم، وارد این حوزه هم نمی شوم که یکوقت این شک و شبهه پیش نیاید و گفته شود، ای بابا تو هم که همه چیز را از دریچه سیاست می بینی!
اما مسئله-ای که بنده را ناراحت و آزرده خاطر کرد از این بی انصافی و بی عدالتی و حق خوری-هایی بود که انتخاب کنندگان چنین جوایزی که گویا تعدادشان به 5 هزار نفر می رسد، است!
هرچند دراین جهان هستی نابرابر، از این اتفاقات و حق خوری-ها به ویـژه در کشورعزیزمان به وفور نعمت دیده می شود.
در حقیقت اعتراض بنده به این افراد انتخاب کننده است چرا که این جایزه باید خیلی سال-های قبل به یکی از آن آدم ها، از قماش رژیم که متاسفانه درآن سرزمین زندگی می کنند تعلق می گرفت.

بنده فکرکنم اکثر ابرانیان آزاده در طول 33سال حکومت جمهوری اسلامی با کارگردانان و کارگردانی کردن مسائل روز مره گوناگون در جامعه مان به خوبی آشنایی کامل پیدا کرده اند چرا که این نظام برای بقـای ننگین خود از حق نگذریم به جـز از چماق و سرکوب، تجاوز، سنگسار، شکنجه، اعدام و غیره از کارگردانان خبره و حرفه-ای برای گمراه کردن مردم ستمدیده در حساس-ترین شرایط که می توانست آنها را سرنگون کنـد، استفاده کرده است.
کافی است که فقط به یکی دو تا از هزاران کارگردان نظام جمهوری اسلامی اشاره-ای داشته باشم تا خود قضاوت کنید که این جایزه حق مسلم کی بوده است!؟

آیا واقعأ شما کارگردانی، هم مانندِ محمد خاتمی خائن، این رئیس جمهور دو دوره گذشته را می توانید پیدا کنید؟
فیلم هایی که او برای سرکوب کردن مبارزات واقعی مردم را بازی کرد، بیاد دارید؟
در واقعییت خاتمی روباه مکار هم به خوبی کارگردانی می کرد و هم به خوبی ایفاء نقش می کرد!
یادتان است چطور آن 20 میلیونی که به او رای داده بودند چطور کارگردانی کرد که بقول معروف آب هم از آب تکان نخورد.
حال
با یک حساب دو انگشتی واقعـأ اگـر قـرار بود جایزه-ای هم داده شود نباید به هنرپیشه و کارگردانی مانند خاتمی داده می شد با این تفاوت که فیلم-هایش سال-ها در روی اکـران بوده است و هنوز هم کماکان در اشکال مختلف توسط کارگردان-های دیگر نظام فرهنگ کُش نمایش داده می شود ماننداین آخریش بنام، جنبش "سبز" که موسوی و کروبی اجرا کرده-اند.

اما فراموش نکنیم، در این فیلم گمراه کننده دستیـاران خارج از کشور که همیشه در چنین مواقعی نقش خدمت گذاری خود را به خوبی اجرا می کنند بیکار ننشستند و با تمام امکاناتی که داشتند سعی کردند بار دیگر مردم ما را مانند دوره-های گذشته به کجراه ببرند که خوشبختانه این بار با دِرایت ِ نسل جوان و آزادیخواهان نتوانستند آنرا کارگردانی بکنند و گرنه باید باز به "دوران طلایی" امام یا همان خمینی جلاد باز می گشتیم!

در هرحال ما ایـرانیـان که شُکـر "خدا"، چپ و راست از در و دیوار "افتخارات" نصیبمان می شود این جایزه هم روش ...! هرچند، جایـزه اسکـار گرفتن جناب اصغر فرهادی هم، مانند جایزه نـوبـل گرفتـن خانم شیرین عبادی، بگذرد، ولی آنچه می ماند، گفتنی-های واقعی و حقیقی از آن سرزمینی بود که خیلی راحت، ساده و بدون هیچ هزینه می شد در آن شب که چشم میلیون ها نفـر به آن خیره بود گفت، ولی افسوس که این شانس هم از دست رفت ...!

پـویـان انصـاری
اسفندماه 1390
Pouyan49@yahoo.se

Labels: